2-1-1- موزه چيست؟
فرهنگ يك مفهوم كلي است و تمامي ارزشها و يافتههاي معنوي مردمان آن جامعه را در بر ميگيرد.
پس فرهنگ ميراثي است كه از پيشينيان بر گرفته شده و در آن تغييراتي داده شده و به نسلهاي بعد انتقال يافته است. موزه محلی برای نمایش فرهنگ و گذشته ماست.
واژه موزه از لغت یونانی موزین «musein» به معنای محل زندگی موز ها «muses» الهه های هنر و صنایع در اساطیر یونان اقتباس شده است که در زبان انگلیسی میوزیم«museum» و در زبان فرانسه موزه «musee» تلفظ می شود. « موزها فرشتگان الهامبخشي هستند كه هنرهاي عاميانه موسيقي، شعر، نقاشي و … به آنها نسبت داده شده، اين مكانها به فرشتگان الهامبخش وقف شدهاند و جايگاهي براي پرستش و مطالعه بودند.»1.
مبدأ اسم موزه در يونان قديم از روي معبدي كه به موز ها مختص بود، بوجود آمده است و موز ها عبارت از دختران ژوپيتر بودهاند كه خدايان الهام بخش علم و ادبيات و هنر و موسيقي و حجاري محسوب ميشدهاند. تاريخ موز ها يا پريان الهام بخش شعر و هنر جاي بس مهمي را در اسطورهشناسی يونان اشغال كرده است و داستانهاي آن هميشه براي نويسندگان منبع الهام بوده است. بدين جهت در تاريخ رب النوعهاي يونان و همچنين در تاريخ هنر و ادبيات جهان موزه هاي نهگانه اساطير يونان اهميت و مقامي خاص دارند.
براي اين كلمه، نميتوان معادل مناسبي در زبان پارسي پيدا نمود زيرا “موز” در افسانه خدايان يونان خداي كوچكي است كه وظيفهاش الهام بخشيدن به شاعر و هنرمند بوده است.
بنابراين مبداء لغت موزه بطوركلي از يونان بوده و از نام موز ها اقتباس شده است. بعدها اين اسم را روي معابد ديگر كه به عنوان جایگاه ادبيات، علوم و هنر و بنام نه دختر ژوپيتر ساخته شده گذاردهاند.
تعاريف فوق منشأ پيدايش لغت موزه را روشن ميسازد. شكلگيري سازماني به نام موزه با اهداف ياد شده آن تقريباً از اواخر قرن 14 ميلادي آغاز گرديده است.
” ايكوم[1] ” شوراي جهاني موزه ها(با توجه به اساسنامه ایکوم، مصوب در کنفرانس عمومی در وین اتریش ، در سال 2007)، موزه را موسسه اي دايمي دانسته كه اهداف مادي ندارد و در آن به روي همگان گشوده است و براي خدمت به جامعه و پيشرفت آن فعاليت مي كند. هدف موزه ها، گرد آوري و نگه داري، تحقيق، انتقال و نمايش شواهد بر جاي مانده از انسان و محيط زيست او به منظور بررسي، آموزش و بهره برداري معنوي است. تعريفي ديگر موزه را بنيادي دانسته كه سه وظيفه اصلي جمع آوري، نگهداری و نمايش اشيا را بر عهده دارد. اين اشياء ممكن است نمونههایي از طبيعت و مربوط به زمين شناسي و ستاره شناسي يا زيست شناسي باشد. يا آن كه آفرينش هاي هنري و علمي را در طول تاريخ به نمايش بگذارد.
« موزه در سادهترين شكل تعريف عبارت است از بنايي جهت گردآوري مجموعه اي از اشياء به منظور تحقيق و بررسي و بهرهگيري[2]»
هدف اوليه از پيدايش موزهها به مفهوم نوين و به روش شناخته شده امروزي ايجاد مكانهايي براي نگهداري اموال شخصي و يا ثروتهاي صرفاً ملي بوده است. اشتياق به گردآوري اشياء زيبا، گرانبها و كمياب امري است كه ريشه در نهاد و سرشت آدمي داشته و دارد. همه تمدنها از ابتدايي ترين تا پيشرفتهترين آنها در تمايل به گردآوري اشتراك داشتهاند[3].
موزهها به عنوان مؤسساتي در جوامع نوين وظيفه دارند اشيائي را كه به لحاظ ارزش فرهنگيشان گرامي داشته ميشوند را نگهداري نموده و تا سرحد امكان از ويراني و زوال مصون بدارند و در قبال اينگونه اشياء همان نقشي را بر عهده دارند كه كتابخانهها در برابر كتب و بايگانيها در قبال اسناد رسمي ايفا ميكنند.
جوامع اين اشياء را نه به انگيزه احتكار بلكه به منظور بهرهگيري از آنها محفوظ ميدارند. موزهها به وجهي سازمان يافتهاند كه از گنجينههايشان در جهت اهداف فرهنگي استفاده شود.
موزه براي آن كه بتواند از عهده ايفاي نقش اجتماعي، آموزشي و فرهنگي خود برآيد نميبايستي صرفاً به گردآوري بپردازد بلكه بايد سلامت ميراثي را كه در اختيارش نهاده شده را تأمين نمايد. از همين روست كه وظيفه نگهداري كه از وظايف ديرينه موزههاست بسيار اهميت مييابد.
اكنون تمايزي بين حفاظت و مرمت پديد آمده است، 1- حفاظت عبارت است از: توجهي كه صرف مجموعهها (بطوركلي) ميشود تا از عوامل تخریب، محيطي (حرارت، رطوبت، آلودگي هوا، نور و…) و عمل بيولوژيكي( فيزيكي، شيميايي يا مكانيكي درون خود شيء) و انساني (تماس با دست، حمل و نقل و غيره) مصون بماند.
2- مرمت عبارت است از: ترمیم و بازسازي و اين كاري است كه به چيرهدستي و دانش كافي نيازمند است. از ديگر سو پژوهشگران را بايد گروه مهمي از مراجعين به موزهها برشمرد، چرا كه هر موزهاي ميبايست فعاليتهاي خود را به مطالعه عميق مجموعههايش مبتني سازد. از اين رو پژوهش، خواه بوسيله كاركنان خود موزه انجام شود، خواه بوسيله پژوهشگران غير عضو موزه كه از منابع مستند آن استفاده ميكنند فصلي جدا نشدني از زندگي موزه را تشكيل ميدهد. از اين رو منابع ميبايد به صورتي عرضه شوند كه پاسخگوي نيازها باشند، نخستين ضرورت اين است كه كتابچههاي راهنما و كاتالوگهاي مجموعهها تا حد امكان كامل باشند.
بنابراين موزهها علاوه بر مستند ساختن مجموعههاي خويش ميبايد براي پژوهشگران تسهيلات مكملي فراهم نمايند، از قبيل: تالار مطالعه، دسترسي به مخازن كتابخانه، آرشيو و احياناً همانطور كه در كشورهای در حال توسعه متداول است پيشبينيهايي در جهت اسكان بازدیدكنندگان خارجی.
امروزه گسترش روزافزون رسالتهاي اجتماعي و علمي موزه دربرگيرنده تنشهاي دروني در قالب مؤسسه مزبور و كاركنان آن ميباشد، در حالي كه در گذشته موزه عبارت از يك پرستشگاه يا يك خزانه آثار و اشيائي به منظور استفاده يك اقليت خاص بود. ليكن اكنون بايد پاسخگوي نيازهاي متضاد باشد، بايد آموزش بدهد، وسائل تفريح و انبساط خاطر را فراهم سازد و در جهت گسترش دانش تلاش نمايد.
موزههاي پويا كه تعدادشان رو به افزايش است همه امكانات خود را وقف آموزش و فرهنگ كرده و همانند يك دانشگاه در صدد برقرار نمودن آشتي بين خواستههاي دانش كه نميتوانند گامي فراتر از پژوهش بردارند و خواستههاي فرهنگ كه بايد متوجه جمعيتي هرچه وسيع تر باشند، برآيند و در اين راستا گامهاي مؤثري بر ميدارند.
موزهها از لحاظ كارآئي و ماهيت به سه دسته تقسيم ميشوند[4]:
1) موزة هنر
2) موزة تاريخ
3) موزه علوم كه در بر دارندة سرگذشت زندگي بشريت هستند.
1– كرباسي ، كلود ، موزه چيست؟، مجله موزهها،سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، شماره 6 ، سال انتشار1380،صص 9ـ 8